از باغهای معلق بابل گرفته تا باغهای پرتقال سویل، برنامهریزان شهری در اعصار مختلف از طبیعت الهام گرفتهاند. و آنهایی از ما که در جنگل های بتنی و آجری زندگی می کنند، شاید هیچ گاه به اندازه دوران همه گیر کووید-19 قدردان باقی مانده های فضای سبز نبوده اند . در طول قرنطینه، ساکنان شهرها در سراسر جهان پارک ها و باغ هایی را پیدا کرده اند – جایی که آنها منبع غیرمنتظره ای از آرامش و شادی هستند.
این برای تعداد فزاینده روانشناسان و بوم شناسانی که اثرات طبیعت بر سلامت روان و رفاه مردم را مطالعه می کنند، تعجبی ندارد. پیوندهایی که آنها کشف می کنند پیچیده هستند و هنوز به طور کامل درک نشده اند. اما حتی همانطور که بیماری همه گیر آنها را برجسته کرده است، همچنین نشان داده است که در دنیایی که به طور فزاینده شهری شده است، دسترسی ما به طبیعت در حال کاهش است – و اغلب محروم ترین افراد از نظر اقتصادی-اجتماعی با بزرگترین موانع روبرو هستند. در میان صحبت در مورد بهبود بهتر، یک برد-برد-برد آشکار در اینجا وجود دارد. درک چگونگی سبز کردن فضاهای شهری جهان به روش صحیح و می تواند رفاه انسان را افزایش دهد، به رفع نابرابری اجتماعی کمک کند و نعمتی برای تنوع زیستی باشد که همه ما به آن وابسته هستیم.
در مقیاس های زمانی تکاملی، زندگی شهری یک اختراع جدید است. گونه ما حداقل 300000 سال است که وجود داشته است، اما قدیمی ترین شهرها تنها حدود 6000 سال قدمت دارند. فقط اخیراً – کمی بیش از یک دهه پیش، طبق آمارهای بخش جمعیت سازمان ملل متحد – ما به گونه ای اکثریت شهری تبدیل شده ایم. اکنون تعداد ما که در شهرها زندگی می کنیم مانند گذشته در حال افزایش است. تا سال 2050، پیشبینیها حاکی از آن است که تقریباً 70 درصد از ما ساکنان شهری خواهند بود.
دیر رسیدن ما به شهرها ممکن است به توضیح ارتباط ما با طبیعت و فضاهای سبز کمک کند. در سال 1984، زیستشناس ادوارد او. ویلسون این ارتباط را با فرضیه «بیوفیلی» خود به وضوح بیان کرد. ایده او این بود که محیطی که انسان ها در آن تکامل یافته اند، مغز ما را شکل داده است و آن را برای پاسخ مثبت به نشانه هایی که می تواند بقای اجداد ما را افزایش دهد، مانند درختان، ساوانا، دریاچه ها و آبراه ها، آماده کرده است. ویلسون استدلال کرد که به همین دلیل است که بودن در طبیعت به ما احساس خوبی می دهد.
خواه این دلیل باشد یا نه، در چند سال گذشته شاهد انفجاری از تحقیقات بوده ایم که پیوندهای مشخصی بین افزایش قرار گرفتن در معرض طبیعت و نه تنها بهبود سلامت جسمی، بلکه سلامت روانی بهتر پیدا کرده است. مسایل مربوط به سلامت روان حدود یک سوم تمام سالهای زندگی با ناتوانی را تشکیل میدهند و حدود ۱۳ درصد از سالهای زندگی تعدیلشده با ناتوانی (DALYs) از دست رفته را تشکیل میدهند ، مشابه تلفات بیماریهای قلبی عروقی و اختلالات گردش خون.
شواهد اثرات مثبت طبیعت شامل مطالعاتی بر روی شرایط روانی خاص مانند افسردگی ، اضطراب و اختلال خلقی است . دسترسی به طبیعت همچنین باعث بهبود خواب و کاهش استرس ، افزایش شادی و کاهش احساسات منفی، ترویج تعاملات اجتماعی مثبت و حتی کمک به ایجاد حس معنا برای زندگی می شود . قرار گرفتن در محیط های سبز جنبه های مختلف تفکر از جمله توجه، حافظه و خلاقیت را در افراد مبتلا و بدون افسردگی تقویت می کند. مارک برمن روانشناس از دانشگاه شیکاگو می گوید: شواهد بسیار محکمی هستند.
عوارض در مقایسه مطالعات و بیان اینکه دقیقاً چه چیزی برای چه کسی خوب است، تقطیر اثرات در یک نسخه فردی را دشوار می کند (به « چقدر طبیعت نیاز دارم؟ » را ببینید). اما در جزایر دورافتاده شتلند بریتانیا، آنها دقیقاً همین کار را انجام میدهند: از سال 2018، پزشکان آنجا قادر به تجویز فعالیتهای مبتنی بر طبیعت مانند تماشای پرندگان و پیادهروی در ساحل برای درمان بیماریهای روانی و استرس و همچنین شرایط فیزیکی مانند بیماری قلبی و دیابت. آنها نیز تنها نیستند: یک بررسی در سال 2019 ، مبتنی بر طبیعت را شناسایی کرد که در کشورهای مختلف برای بهبود سلامت و رفاه، از برنامههای باغبانی سازمانیافته تا حمام کردن در جنگل ، استفاده میشوند .
احتمال دیگر این است که تأثیر سلامت روان از طریق سلامت جسمی واسطه شود: ساکنان شهری که در نزدیکی فضاهای سبز زندگی میکنند به سادگی ورزش بیشتری میکنند که به نوبه خود سلامت روان آنها را بهبود میبخشد. اما اکثر تحقیقات چیز دیگری را نشان می دهند. در بسیاری از فرهنگ ها، بازدید از فضاهای سبز کمتر با فعالیت های فیزیکی مرتبط است تا با فعالیت های اجتماعی بی تحرک، مانند پیک نیک. این می تواند به تنهایی منبعی از فواید طبیعت باشد: معاشرت می تواند تنهایی ، اضطراب و افسردگی را کاهش دهد. مطمئناً، عضویت در یک جامعه حامی برای سلامت روان خوب است – و تحقیقات نشان میدهد که فضاهای عمومی جذاب ، کاتالیزوری برای ساختن محلههای منسجم هستند.
به طرز جالبی، به نظر می رسد برخی از اثرات رفاهی کاملاً روانی هستند. همین امسال، محققان در سوئیس دریافتند که صرفاً داشتن منظره ای از طبیعت از خانه می تواند درک شما از سر و صدا را کاهش دهد – و هر چه فضای سبز نزدیک تر باشد ، تأثیر آن بیشتر است. نظریه بازیابی توجه نامی است که به فرضیه ای داده شده است که سعی در توضیح چنین تأثیراتی دارد. این می گوید که تفکر متمرکز روزمره از نظر شناختی تخلیه می شود، با پیامدهای منفی برای خلق و خو ، و طیف وسیعی از محرک های ذاتی طبیعت، یک محیط حسی ترمیمی را فراهم می کند که این خستگی توجه را کاهش می دهد
پوشش گیاهی شهری می تواند با جذب ذرات مضر موجود در هوا و سایر آلاینده های تولید شده توسط حمل و نقل و صنعت با سوخت فسیلی به سلامت جسمانی افراد کمک کند. ممکن است از این طریق سلامت روان را نیز بهبود بخشد. شواهدی در حال ظهور است که قرار گرفتن در معرض این آلاینده ها می تواند به سیستم عصبی مرکزی آسیب برساند و با برخی از شرایط سلامت روان مانند افسردگی مرتبط است. پوشش گیاهی شهری همچنین به کاهش آلودگی صوتی که باعث استرس و اختلال خواب می شود کمک می کند.